با همه خستگیهای روز و سردرد سنگینی که داشتم، خودم را آماده کردم که در این مهمانی شرکت کنم. راستش نه به خاطر حضور در مهمانی چون اصلا توانی برای من نمانده بود و تمام روز را به گفتگو و مذاکره با افراد مختلف از کشورهای گوناگون گذرانده بودم، ولی چون از چند روز پیش برای دیدار حضوری خالد حسینی در این ساعت و این مراسم برنامهریزی کرده بودم، رفتم هتل و کمی خستگی در کردم و به راه افتادم.
هر دوی ما مهمان یک ناشر آلمانی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت بودیم و علاوه بر ما سیزده چهارده نفر دیگر هم برای این برنامه دعوت شده بودند.
شرح آنچه در این مهمانی گذشته را میگذارم برای فرصتی دیگر که تجربههای آن را تقدیم عزیزان کنم ولی همین که خالد را دیدم و به زبان شیرین فارسی با او چاقسلامتی و احوالپرسی کردم، تعجب همگان به ما جلب شد.
با این حرف مستقیم رفتم سراغ اصل مطلب و از خالد پرسیدم تو فقط با یک کتاب این همه سر و صدا به پا کردی ولی در همین کتاب پر جال و جنجالت به کتابهای فارسی اشاره میکنی مانند شاهنامه و فیلمهای فارسیزبان و مناطق مختلف ایران.
خیلی علاقه دارم علت آن را بدانم البته نه از باب این که خودم دستی در ترجمه و تالیف دارم بلکه به این سبب که این روزها از بد حادثه وارد مقوله صادرات و واردات کتاب شدهام بسیار علاقهمندم از اقبال کتاب فارسی در دیگر کشورها بخصوص افغانستان و تاجیکستان بدانم.
شاید باورتان نشود ولی این سوال من و شروع زودهنگام بحث و گفتگوی من و خالد، جو حاکم بر مهمانی را به سمت و سوی صدور کتابهای زبان اصلی هر کشور به دیگر کشورها و مخاطبان خارج از کشور سوق داد.
خالد حسینی با اطمینان خاطر ادا میکرد که همه افغانیها بدون استثنا با فردوسی و شاهنامه آشنایی دارند و کمتر خانهای را میتوان یافت که در آن شاهنامه نباشد. اوج این گفتگو هنگامی بود که این صحبت خالد را به زبان انگلیسی برای دیگر مهمانها ترجمه و آنها را هم به بحث وارد کردیم.
یکی از دوستان فرهیختهام که از کشور آمریکا در این جمع حضور داشت و آشنایی خوبی با ایرانیان مهاجر آن کشور داشت و کتابهای بسیار ارزشمندی به زبان فارسی برای کودکان و نوجوانان ایرانی به زبان فارسی در آمریکا منتشر کرده بود کاری که ما از آن غفلت کردیم و اظهار میداشت استقبال از این کتابها خوب بوده است چون مادران فارسیزبان بسیار علاقهمندند برای کودکانشان کتاب به زبان مادری بخوانند، آمار بسیار ارزشمندی از ایرانیان ساکن آمریکا در اختیارم گذاشت.
به نظر او در یک نمایشگاه ۳ روزه آمریکا میتوان یک چاپ کتاب که در ایران امروز حدود ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ جلد است را به فروش رساند. او میگفت تعداد کتابهای فارسی که در آمریکا به چاپ میرسد در سال بیش از یکصد عنوان است و گاه تیراژ آن به ۲۰ هزار نسخه میرسد. این کتابها معمولا در همان کشور به چاپ میرسند.
بتازگی چند موسسه انتشاراتی ایرانی آمریکایی به این فکر افتادهاند که کتابها را در چین چاپ کنند و به قیمت مناسب به فروش برسانند. بحث خیلی داغ شده بود و هریک از افراد جمع درباره بازار کتابهایشان در دیگر کشور حرف میزدند.
من با اینکه به مناسبتی دیگر در مهمانی حاضر شده بودم، ولی بهره بیشتری بردم. آن شب تمام طول مسیر محل مهمانی تا هتل را پیاده طی کردم و به این فکر بودم که بازار کتاب فارسی در خارج از کشور چه فرصت مناسبی است که اصلا به آن نپرداختهایم، کاری که بسیاری از کشورها کردهاند.
کشور همسایه ما ترکیه چه خوب به این مقوله اندیشیده و کتابهایش را در دیگر کشورها توزیع میکند و چه حمایتها که از نشر آثارش نمیکند. برای کتابهای فارسیزبان ۲ نوع مخاطب داریم؛ یک گروه فارسیزبانان کشورهای دیگر از جمله افغانستان و تاجیکستان و گروه مهمتر و قابل توجهتر ایرانیان مقیم خارج از کشور که اشتیاق فراوانی به کتاب ایرانی فارسی دارند.
گروه دوم آنقدر پراشتهایند که بسیاری از به اصطلاح ناشران کتابهای فارسی را با قیمت بسیار اندک پشت جلد ریالی و گاهی با تخفیف از بازار ایران تهیه میکنند و به قیمت بسیار بالا در آن سوی دریاها در اختیار فارسیزبانان قرار میدهند و ناشران، از این بازار بهرهای ندارند. حتی نمونههایی از افت کتابهای فارسی در این کشورها وجود دارد.
دوست اهل فضل و ادبی دارم که ۳ فروشگاه کتاب فارسی در شهر فرانکفورت آلمان دارد و کتابهای فارسی را برای فروش به افغانیان مقیم آلمان به آن کشور میبرد و به قیمت مناسب به فروش میرساند. گروه دوم مجبورند کتابهای گوناگون را به قیمت کتابهای بازار خارجی که گاهی تا ۱۰ برابر قیمت پشت جلد ایران است خریداری کنند معمولا به کتابهای خوبی دست پیدا نمیکنند.
نمونه این افراد را به دفعات در نمایشگاههای مختلف ملاقات کردهایم؛ افرادی که هزینه پنجاه شصت یورویی بلیت ورودی نمایشگاه را میپردازند و از شهرهای دور و نزدیک برای خرید معدود کتابهای فارسی که به نمایشگاه برای نمایش برده میشود مراجعه میکنند.
آن شب را با همه خستگی در رویای آن گذراندم که از این همه نمایشگاه کتاب ایران معدودی هم در کشورهای دیگر برگزار شود و از آن همه درآمدی که ناشران و موزعان خارجی دارند بخش کوچکی هم عاید هموطنان شود که با هزاران زحمت آثارشان را راهی بازار میکنند و ثمرات آن نصیب زیرکان نااهل میشود. یقین دارم تحقق این رویا به یاری مسوولان حوزه نشر بسهولت دستیافتنی است.
امیر صالحی طالقانی
کارشناس نشر بینالملل
منبع: جام جم (لینک خبر: www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100904816428)